Web Analytics Made Easy - Statcounter

یکی از اعضای ارشد تیم حفاظت حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری به خبرنگار جماران گفت: «محافظ یاد شده عضو تیم حفاظت از آقای خاتمی نبود و جزو نیروهای حفاظت فیزیکی از ساختمان ریاست جمهوری بود. او به خاطر دیدگاه هایی که نسبت به آقای خاتمی داشت، قصد داشت آقای خاتمی را ترور کند و در این راستا از چند تن از مراجع نیز مترصد دریافت حکم شرعی در این راستا بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»   در خاطرات روز ۴ فروردین ١٣٧٩ آیت الله هاشمی رفسنجانی که به تازگی منتشر شده، به موضوعی اشاره شده که تاکنون رسانه ای نشده بود؛ ترور سید محمد خاتمی.   به گزارش جماران، وی می نویسد: «پیش از ظهر دکتر حسن روحانی (دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی) آمد. دو ساعتی درباره مسائل مهم کشور و انقلاب مذاکره کردیم.    ایشان از قول آقای علی ربیعی گفت یکی از محافظان آقای خاتمی، قصد ترور ایشان را داشته و دستگیر شده است.    می‌گویند به خاطر مشاهده جریان‌های غیراسلامی و عدم قدرت و تحلیل وضع موجود، به این فکر افتاده و از یکی از مراجع هم سوال کرده است.    گرچه ایشان، او را نصیحت کرده که این افکار را از سر بیرون کند، ولی او منع را نفهمیده است. مقداری هم راجع به راهکار‌های جلوگیری از افراط و تفریط صحبت کردیم.».    اما ماجرای این ترور چه بود؟   پیش از پرداختن به جزئیات ماجرا نگاهی به شرایط زمانی شکل گیری خودسرانه نقشه ترور ضروری است. سال 1378 دومین سال فعالیت دولت اصلاحات است که نوگرایی آن در سیاست های داخلی و خارجی، گشودگی فرهنگ، ترویج مدارا و توجه به زنان و جوانان و... با استقبال بخش اعظم جامعه و نگرانی برخی طیف های محافظه کار در جناح راست آن زمان مواجه شده بود.   رقابت‌های سیاسی پس از انتخابات تداوم یافت و تعدادی از افرادی که می‌توان گفت بعدها پایه های افراط گرایی را ایجاد کردند، حملات به خاتمی و اصلاحات را در قالب های خوانش های خاص دینی مطرح کردند که تا امروز هم ادامه دارد.    این روند چند نتیجه سیاسی و اجتماعی را در پی داشت که از جمله نتایج ناگوار، بروز رفتارهای افراطی برخی افراد بر پایه تحلیل‌های نادرست و غلط بود. نمونه آن شکل گیری دخمه‌ها بود که چندماه پس از این ماجرا، منجر به ترور سعید حجاریان شد.   فضای ایجاد شده علیه خاتمی و اصلاحات، نگرانی بین متدینین را دامن زده و در نتیجه آن تعدادی از افراد هم توجیه می‌یافتند که دست به اقدامات فیزیکی و حذفی شد.   سفر سید محمد خاتمی به پاریس در میانه چنین شرایطی قرار بود انجام شود؛ سفری که به خاطر برخی نکات تشریفاتی چندین ماه به تعویق افتاد و سرانجام بنا شد در آبان 1378 انجام شود. این دومین سفر خاتمی به یک کشور اروپایی-پس از ایتالیا- بود و با توجه به اهمیت جایگاه فرانسه در جهان و اتحادیه اروپا، مهم ترین آنها نیز محسوب می شد.   استقبال و بدرقه گرم در کاخ الیزه، سخنرانی مهم در یونسکو و توافقات اقتصادی با دولت فرانسه از این سفر یک «سفر تاریخی» ساخت.   اندیشه و قصد ترور خاتمی دقیقا در آستانه چنین سفری شکل گرفته بود. جماران برای بررسی ماجرا به سراغ مطلعین ماجرا رفت.    خبرنگار جماران ابتدا به بیت یکی از مراجع تقلیدی مراجعه کرد که فرد یاد شده به بهانه کسب اجازه شرعی نزد ایشان رفته بود؛ و با بعضی از اعضای بیت از جمله فرزند ایشان که خود از علمای مطرح حوزه‌ علمیه قم است، گفت‌و‌گو کرد.   وی به خبرنگار جماران گفت: «یک روز فردی به دفتر آمد و گفت من از محافظان حلقه دوم آقای خاتمی‌ هستم به این نتیجه رسیدم که وجود ایشان برای اسلام و انقلاب مضر است و برای حفظ انقلاب چاره‌ای جز قتل و ترور او ندارم و چون از مقلدان آقا (آن مرجع بزرگوار) هستم می‌خواهم با ایشان موضوع را مطرح و از ایشان اجازه بگیرم...!   بنده متوجه شدم که او دچار نوعی انحراف فکری و شیطانی شده است و لذا او را نصیحت کردم و گفتم این هدف شما، هدفی باطل و عملی کاملا شیطانی است و اگر مقلد پدرم هستید شک نکنید که پدرم این کار را حرام قطعی می‌داند.   به او گفتم؛ آقای خاتمی علاوه بر شخصیت و جایگاهی که دارد، توسط رهبری معظم تایید و تنفیذ شده و رهبری در توصیف ایشان کلمات و تعابیر ارزشمندی به‌کار برده است.   خلاصه بعد از کلی صحبت، تقریبا از کار خود منصرف شد و رفت... .    شب که رفتم منزل، موضوع را خدمت پدرم عرض کردم.    پدرم فرمودند: خیلی خب ممکن است شما این آقا را متقاعد کرده باشید اما اگر رفت و پشیمان شد و دست به چنین کار حرام و خطرناکی زد چه..؟    بنابر‌این، فورا آقای خاتمی را در جریان بگذارید.    من همین‌کار را کردم و موضوع را به آقای خاتمی اطلاع دادم. اتفاقا فرد مزبور شناسایی شد و اما این‌که با او چه برخوردی صورت گرفت دیگر اطلاع ندارم».   پیگیری های خبرنگار ما نشان داد این فرد مقلد مرجع یاد شده نبوده و نزد سایر مراجع نیز رفته است.   بنا به گفته کارشناسان امنیتی، این روش نه برای کسب اجازه شرعی، بلکه برای ایجاد حمایت و کشاندن پای مراجع به این اقدام بوده است.   خبرنگار جماران سپس به سراغ دیگر اعضای بیت آن مرجع تقلید و از جمله فرد محترمی رفت که اکنون بازنشسته سپاه است و آن روزها از محافظین ایشان بوده و مسئولیت دیگری هم داشته است، رفت.    او علاوه بر تکرار مطالب پیشین، گفت: «محافظ مزبور از جایی تحریک شده بود و لذا به‌محض این‌که از موضوع خبردار شدم  و متوجه پیامد بسیار بد چنین کاری بودم و می‌دانستم که اگر این اتفاق بیفتد هم به حیثیت نظام  لطمه می‌زند و هم آبروی سپاه و اعتماد به آن که مسئوولیت حفاظت همه شخصیت‌ها را بر عهده دارد به‌طور کلی از بین خواهد رفت، بلا فاصله مسؤولان امر را در جریان گذاشتم».   خبرنگار جماران برای بررسی ماجرا از زاویه دیگر، به سراغ یکی از اعضای ارشد تیم حفاظت حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری رفت.   وی در این زمینه به خبرنگار جماران گفت: «محافظ یاد شده عضو تیم حفاظت از آقای خاتمی نبود و جزو نیروهای حفاظت فیزیکی از ساختمان ریاست جمهوری بود.   او به خاطر دیدگاه هایی که نسبت به آقای خاتمی داشت، قصد داشت آقای خاتمی را ترور کند و در این راستا از چند تن از مراجع نیز مترصد دریافت حکم شرعی در این راستا بود. او می خواست آقای خاتمی را در آستانه سفر فرانسه(آبان 1378) ترور کند. برنامه او به این صورت بود که هنگامی که آقای خاتمی پس از ملاقات با رهبری -که در آستانه سفر انجام می شد-از بیت رهبری به دفتر باز می گردد در مجاورت ساختمان ریاست جمهوری ترور کند».   وی افزود: «پس از اینکه از طریق یکی از مراجع تقلید از چنین قصدی مطلع شدیم و فرد یاد شده شناسایی شد، او را به مرخصی تشویقی فرستادیم. اما در همان مدت مرخصی که هنوز دوران وزارت آقای مهاجرانی ادامه داشت و برخی طیف ها مخالف سیاست های دوره مسئولیت وی بودند، یک بمب صوتی مقابل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان واقع در خرم آباد را منفجر کرد و دستگیر شد».   این عضو وقت تیم حفاظت سید محمد خاتمی افزود: «با دستگیری او، قصد وی برای ترور رییس جمهور هم در سیر تحقیقات و بازپرسی و محاکمه وی مورد رسیدگی قرار گرفت و نهایتا او به چند سال حبس محکوم شد. اما آقای خاتمی ضمن احضار یکی از محافظان، دستور اکید داد که خانواده این فرد خاطی که گناهی مرتکب نشده‌اند لذا در مدت حبس او ، به خانواده‌اش کمک مالی شود. ضمن آنکه برای آن بخش از پرونده که به شخص رییس جمهور مربوط می شد، او را بخشید و تأکید کرد که در این جایگاه شکایتی از نامبرده ندارد.   به گزارش جماران، اگرچه اقدام یاد شده در نطفه خفه شد، اما چندماه بعد ترور سعید حجاریان زنگ خطری برای همگان بود تا خطر افراط گرایی و اندیشه های خشونت گرایانه را متوجه شوند؛ خطری که به خاطر خاستگاه فکری که متأسفانه رنگ عقیده نیز به خود می گیرد، ممکن است در هر زمان و مکانی به شکل فجیعی خود را ظاهر کند.   در این زمینه، در وهله نخست و پیش از ورود نهادهای اطلاعاتی، هوشیاری علما و نهادهای منتسب به دین نیز امری ضروری است تا با زمینه های شکل گیری چنین اندیشه های تکفیرگرانه و خطرناکی  مقابله کنند.

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: ترور خاتمی خبرنگار جماران سید محمد خاتمی آقای خاتمی ریاست جمهوری تیم حفاظت یاد شده

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۳۶۸۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اصطلاح حشاشین مربوط به ترور فرماندهان صلیبی است

استاد تمام دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی می‌گوید اصطلاح «حشاشین» مربوط به حدود ۷۰ سال پس از مرگ حسن صباح بود. مسئله حشاشین ربطی به حسن صباح ندارد و به جنگ‌های صلیبی باز می‌گردد. این سریال، یک تاریخ تخیلی است. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ نشست نقد و بررسی سریال حشاسین با حضور حجت‌الاسلام مهدی فرمانیان استاد تمام دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی، حجت‌الاسلام سید علی بطحایی، فرقه‌شناس و پژوهشگر جریان‌های اسلامی و مهدی علمی دانشور استادیار ادیان شرق دانشکده ادیان و مذاهب برگزار شد.

 حجت‌الاسلام فرمانیان در این نشست گفت: سریال حشاشین بازتابهای بسیار فراوانی در جهان عرب و ایران داشته است. این سریال دربارۀ چه کسی است و چقدر به واقعیت نزدیک است؟ بنده با توجه به مطالعاتم در اسماعیلیه و کتب و مقالاتی که در این باره نوشتم، نکاتی را مطرح می‌کنم.

وی افزود: حسن صباح حوالی 445 تا 450 هجری قمری در قم و در یک خانوادۀ اثنی عشری به دنیا می آید. در 17 سالگی به شهرری می رود. در آنجا یکی از رهبران داعی به نام ضراب این جوان را جذب می کند و درس هایی به او می آموزد. این آموزه ها سبب می شود به سمت اسماعیلیه برود. در آن زمان خلافت اسماعیلیه در فاطمیان مصر بود؛ لذا علاقه داشت به مصر برود تا درس بخواند. در اصفهان نزد رهبر اسماعیلیه می رود. از آنجا به قاهره سفر می کند. در آنجا سه سال نزد داعیان اسماعیلی درس می خواند. علاقه مند بود که امام خود را که از نظر خودش امام معصوم بود، ببیند، اما موفق نمی‌شود. سپس به ایران باز می گردد و به تبلیغ اسماعیلیه می پردازد. در سال 483 به قلعۀ الموت می رود و در آنجا به عنوان معلم، به تدریس کودکان می پردازد. پس از آن، نیروهای آن قلعه به اسماعیلیه دعوت می شوند و اسماعیلی می شوند و افرادی هم از بیرون جذب می کند و به قلعه می آورد. پس از مدتی نزد رهبر زیدی ها می رود و می گوید قلعه را بدهید. او اجازه نمی دهد، اما می بیند سربازان اسماعیلی شدند.  او با سه هزار دینار قلعه را از رهبر زیدی مذهب می خرد.

زیرسوال بردن تاریخ با "حشاشین"، تلنگر جدی به سریال‌سازان

فرمانیان ادامه داد: در سال 485 اولین تروری که از سوی اسماعیلیه صورت می گیرد، کشتن خواجه نظام الملک بود. او با اسماعیلیه بد بود و آنها را ملحد می دانست و هرجا که آنها را می یافت، می‌کشت.

سه یار دبستانی افسانه است

وی  قصه «سه یار دبستانی» را افسانه ای بیش ندانست و گفت: زیرا حسن صباح که در قم به دنیا می آید، خواجه نظام الملک فردی 40 ساله است. آنها هیچ گاه همدیگر را ندیدند. حسن صباح به خراسان سفری نداشت و تمام سفرش در همان مناطق مرکزی ایران بود. «سه یار دبستانی» را خواجه رشید الدین فضل الله اولین بار در کتابش آورده و گفته این سه نفر با هم عهد بستند که هرکه به حکومت رسید، هوای آن یکی را داشته باشد. از نظر تاریخی جور در نمی‌آید.حسن صباح تا 17 سالگی در قم بود. از 17 سالگی به شهرری می‌رود و تا 21 سالگی در این شهر است. بعد به اصفهان می‌رود و تا 25 سالگی در اصفهان است. در 25 سالگی به  قاهره می‌رود و 30 سالگی باز می‌گردد. در این زمان، خواجه نظام الملک یک وزیر مقتدر سلجوقی است و هیچ ارتباطی با هم نداشت.

این استاد دانشگاه ادامه داد: حسن صباح که قلعه را می گیرد، ترورهایش را شروع می کند. از 430 تا 445این ترورها ثبت شد. البته تمام ترورها به اسم آنها نبود و هرکه ترور می کرد، به نام آنها تمام می‌شد. نمونه‌هایش را در صلیبیون هم داریم. عده‌ای قصد کردند پادشاه فرانسه را ترور کنند و گفتند جزو حشاشین هستند، اما بعداً مشخص شد که پادشاه انگلستان آنها را فرستاده تا آنها را بکشند؛ لذا در تعداد ترورها اختلاف است.

ماجرای ترورها و فداییان حسن صباح

 فرمانیان افزود: از سال 485 اولین ترورش آغاز می شود و در 518 از دنیا می‌رود. در این مدت 30 تا 45 ترور را به او نسبت دادند. تمام ترورها هم ترور رهبران مخالف اسماعیلیه است. گروهی به نام فداییان اسماعیلی داشتند که واقعاً فدایی بودند. در ابتدای فیلم هم نشان می‌داد که آن سرباز خودش را از بالای قلعه به نشان ارادت به حسن صباح پایین می‌اندازد. این مسئله به قصه ای باز می‌گردد. یکی از فرماندهان صلیبی به نام رشید الدین سنان شیخ الجبل که آن زمان رئیس قلعه اسماعیلیه در منطقه سوریه بود، به قلعه آمد و به سربازان گفت اعتبار و جایگاه مرا چطور می‌خواهید ثابت کنید؟ گفتند هر طور شما بفرمایید. دستور داد چند نفر خودشان را پایین انداختند. چند نفر از فداییان روبروی شیخ الجبل خودشان را پایین انداختند و به فرمانده صلیبی گفت من چنین آدم‌هایی دارم.

ترور اسماعیلیون نسبت به مخالفان فرقه بود

این پژوهشگر تاریخ ادیان و فرقه‌ها افزود: حسن صباح خودش انسان متدینی بود. ترورش برای رهبران بود. شریعت مدار بود و به عقاید اسلام و فقه شیعی اعتقاد داشت. طی 30 سال از قلعه خارج نشد. کتابی به نام «سرگذشت سَیدُنا» نوشته جُویدی داریم و آن را زمانی که همراه هلاکوخان وارد قلعه اسماعیلیه شد، نوشت. قلعه الموت کتابخانه‌ای بزرگ داشت که حدود 30 سال خواجه نصیر الدین طوسی شرح اشارات را نوشت. هلاکو گفت آنجا را آتش زدند. یکی از کتابهایی که بیرون آوردند همین کتاب بود که مبنای فهم تفکرات حسن البنا شد. در آنجا درباره سرگذشت سیدنا آمده است که حسن صباح بسیار آدم متدینی بود. هیچ گاه از قلعه بیرون نیامد. فقط دو بار بیرون آمد و آن هم پشت بام قلعه رفت. حتی در زمانی که اینها محاصره بودند، خانواده خود را به قلعۀ گردکوه فرستاد و گفت به آنجا بروید و رخت‌ریسی کنید و هیچ گاه آنان را به قلعه باز نگرداند.

حسن صباح تندروی‌هایی در دیانت داشت

فرمانیان گفت: از آن طرف سخت‌گیری‌های فراوانی داشت. تندروی هایی در تدین داشت. یکی از فرزندانش متهم شد به اینکه در قتل رهبر قلعه قُهستان شرکت داشت. اعدامش کرد و بعد خلافش ثابت شد. پسر دیگرش را به اتهام شرابخواری کشت، به این خاطر که اعتقاد داشت فرزند یک رهبر دینی باید نسبت با دیگران تفاوت داشته باشد تا شراب رسمی نشود. در حالی که شراب اعدام ندارد.

حشاشین، تروریست‌های فرماندهان صلیبیون بودند

وی افزود: در هر صورت زاهد بود منتها در ترور مخالفانش تندرو بود؛ کسانی را می‌کشت که با اسماعیلیون مخالف بودند. این تفکر از کجا آمد؟ وقتی صلیبیون جنگ را شروع کردند، رشید الدین سنان یا شیخ الجبل تعدادی از فرماندهان صلیبی را کشت. به سربازانش گفت شما لباس صلیبی ها را بپوشید و آنها را بکشید. شاید فرآیند آن سه سال طول می‌کشید. بعد صلیبیون سعی کردند تفحص کنند آنها چه کسانی هستند. برنارد لوئیس در کتاب تاریخ اسماعلیان که آقای فریدون بدره‌ای ترجمه کرده، ریشه حشاشین یا اساسین را گفته اولین بار در سال 1975 میلادی مطابق با 571 هجری قمری ایجاد شد. یعنی حدود 70 سال پس از مرگ حسن صباح بود. بنابراین مسئله حشاشین ربطی به حسن صباح ندارد و به جنگ‌های صلیبی باز می‌گردد. اولین توصیفی که وجود دارد، توسط امپراطور بارباروسا در مصر است که در آنجا سفیرش گزارشی به امپراطور می‌دهد و می‌گوید تعدادی در دمشق و انطاکیه و حلب هستند که مسلمانند و در کوهستان‌ها زندگی می‌کنند و در زبان محلی به آنها «هی سیسینی» می‌گویند و در رومیایی به آنها اصحاب الجمل گفته می‌شود. این اولین گزارش است که در سال 571 هجری قمری داریم. صد سال بعد مارکوپولو در سفرنامه‌اش همین مسائل را می‌نویسد. این سفرنامه به دلیل اعتبارش گسترش می‌یابد و کلمه «اساسین» در فرهنگ اروپایی مصادف با کسی می‌شود که آدم می‌کشد و پول می‌گیرد.

فرمانیان در انتها گفت: ما معتقدیم این تلقیاتی که اروپا از شیخ الجبل داشتند، اشتباه است. زندگی او بسیار زاهدانه بود. شریعتمدار است. مسلمانان عادی را هیچ گاه نمی‌کشد و فقط کسانی که علیه اسماعلیه می‌جنگند کار دارد؛ لذا چند تا از فرماندهان صلیبی را کشتند. دوره حسن صباح اصلاً جنگ‌های صلیبی به آن مفهوم شروع نشده بود. این سریال، یک تاریخ تخیلی است برای ضربه زدن به برخی مفاهیمی که امروز در جهان اسلام مطرح است.

 

انتهای‌پیام/

دیگر خبرها

  • عکس قدیمی از سید محمد خاتمی و فیدل کاسترو
  • اصطلاح حشاشین مربوط به ترور فرماندهان صلیبی است
  • پشت‌پرده ماجرای یک ترور توسط موساد؛ رامین یکتاپرست کیست؟
  • افشای صحبت‌های محمد صلاح در درگیری با کلوپ
  • محمد خاتمی: تورم به سطح فوق‌العاده نگران کننده رسید | چرا به شاخص‌های برنامه ۲۰ ساله نزدیک نشده‌ایم؟
  • سید محمد خاتمی: تورم به سطح نگران کننده‌ای رسیده است
  • سید محمد خاتمی: کشور در شرایط حساسی به سر می‌برد/ چشم امید ما برای عبور از بحران‌ها و گشودن افق‌ها به دانشگاه است/ اولین کار مجلس هفتم تثبیت قیمت‌ها بود و دیدیم که تورم روز به روز افزایش پیدا کرد
  • سید محمد خاتمی: تورم به سطح فوق العاده نگران کننده ای رسیده است /نباید با ذهنیت‌های بسته به سراغ امور پیچیده کشور رفت
  • سید محمد خاتمی: کشور در شرایط حساسی به سر می‌برد/ چشم امید ما برای عبور از بحران‌ها و گشودن افق‌ها به نهاد دانشگاه و دانشگاهیان است/ اولین کار مجلس هفتم تثبیت قیمت‌ها بود و دیدیم که تورم روز به روز افزایش پیدا کرد
  • ماجرای "ترور رامین یکتاپرست، شهروند ایرانی" چیست؟